آدم گاهی میخواهد حرف بزند اما نمیداند با چه کسی
پس لال می شود ، خفه می شود
وقتی که هرکه هست نمیفهمدت و هرکه “میفهمدت” نیست !
از جان دادن هم سخت تر است
این خنده های مصنوعی !
برای عاشق شدن که
بهانه های ریز و درشت لازم نیست !
برای عاشق شدن کافیست
تو نگاه کنی و من لبخند بزنم
“آرامش” و “صبر” رد پای خدا در زندگی ست
آرزو می کنم زندگیت پر از رد پای خدا باشد
غزل دوست داشتن تو
به بلندای قصیده ی زندگیست
که هر بیتش ، شعر کوتاه من است
مهم نیست عمر “کوتاه” باشد یا “بلند”
مهم ، نفس هایی ست که با تو کوتاه
و بی تو بلند کشیده می شود
چه کنم تا تو باور کنی که
از یاد بردنت حتی برای ثانیه ای
کار من نیست ؟!؟!؟
نظر یادتون نره